دیکشنری
Abutting
əbʌtɪŋ
فارسی
1
عمومی
::
همسایه، مجاور، هم مرز
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ABUNDANT
ABUNDANT ELEMENT
ABUNDANTLY
ABUSE
ABUSER
ABUSIVE
ABUSIVELY
ABUSIVENESS
ABUT
ABUT AGAINST
ABUT ON
ABUTILON
ABUTMENT
ABUTMENT TEETH
ABUTTALS
ABUTTING
ABY
ABYE
ABYSM
ABYSMAL
ABYSS
ABYSSAL
ABYSSAL HILL PROVINCE
ABYSSAL PLAIN
ABYSSAL STORM
ABYSSINIAN
AC
AC INDUCTION MOTOR
AC MAX OUTPUT
ACAAIN OR ACACINE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید