دیکشنری
داستان آبیدیک
abyssal
əbɪsəl
فارسی
1
عمومی
::
ناپیمودنی، ورطهای، ژرف، گردابی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ABUSIVELY
ABUSIVENESS
ABUT
ABUT AGAINST
ABUT ON
ABUTILON
ABUTMENT
ABUTMENT TEETH
ABUTTALS
ABUTTING
ABY
ABYE
ABYSM
ABYSMAL
ABYSS
ABYSSAL
ABYSSAL HILL PROVINCE
ABYSSAL PLAIN
ABYSSAL STORM
ABYSSINIAN
AC
AC INDUCTION MOTOR
AC MAX OUTPUT
ACAAIN OR ACACINE
ACACIA
ACACINE
ACADEMIA
ACADEMIAN
ACADEMIC
ACADEMIC ACHIEVEMENT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید