دیکشنری
داستان آبیدیک
Acromion
ækɹomiən
فارسی
1
عمومی
::
(تش) زائدهء اخرمی استخوان كتف، قلهالكتف
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ACROCEPHALY
ACROCHORDON
ACRODERMATITIS ENTEROPATHICA
ACROESTHESIA
ACROGAMY
ACROGENOUS
ACROGRAPHY
ACROLITH
ACROLOGY
ACROMASTITIS
ACROMEGALY
ACROMETER
ACROMIAL
ACROMIAL PROCESS
ACROMIN
ACROMION
ACROMION PROCESS
ACROMPHALUS
ACRON
ACRONARCOTIC
ACRONICAL
ACRONICHAL
ACRONYM
ACROPETAL TRANSPORT
ACROPHOBIA
ACROPHONY
ACROPODIUM
ACROPOLIS
ACROSCOPIC
ACROSITISM
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید