دیکشنری
Acropodium
əkɹɑpodiəm
فارسی
1
عمومی
::
(جش) سطح فوقانی پای پرندگان، پایهء مجسمه
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ACROMETER
ACROMIAL
ACROMIAL PROCESS
ACROMIN
ACROMION
ACROMION PROCESS
ACROMPHALUS
ACRON
ACRONARCOTIC
ACRONICAL
ACRONICHAL
ACRONYM
ACROPETAL TRANSPORT
ACROPHOBIA
ACROPHONY
ACROPODIUM
ACROPOLIS
ACROSCOPIC
ACROSITISM
ACROSOL SPRY
ACROSOME
ACROSPIRE
ACROSPORE
ACROSS
ACROSS BODY STRETCH
ACROSS THE BOARD
ACROSS THE BOARD CUT
ACROSTIC
ACROTER
ACROTERIUM
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید