دیکشنری
داستان آبیدیک
Acumination
əkuməne͡iʃən
فارسی
1
عمومی
::
عمل تیزكردن، تیزی
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ACTUATION
ACTUATOR
ACTUATOR CONTROL UNIT
ACTUATOR DEFLECTION ANGLE
ACTUATOR MISSILE BODY
ACTUBLE
ACTUS REAUS
ACUATE
ACUFLEX III SHOULDER ROTATION TEST
ACUITY
ACULEATE
ACULEOLATE
ACULEUS
ACUMEN
ACUMINATE
ACUMINATION
ACUMINOUS
ACUPUNCTUATE
ACUPUNCTURE
ACUTE
ACUTE ANGLED
ACUTE CORONARY SYNDROME
ACUTE HOT SPOTS
ACUTE KIDNEY INJURY
ACUTE MOTOR SENSORY AXONAL NEUROPATHY
ACUTE MOUNTAIN SICKNESS
ACUTE MYELOID LEUKAEMIA
ACUTE OTITIS MEDIA
ACUTE PATTERN
ACUTE RADIATION SYNDROME
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید