دیکشنری
داستان آبیدیک
Infeasible
ɪnfizəbəl
فارسی
1
عمومی
::
غیر عملی، اجراء نشدنی، (مم) نشدنی
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INFANTRY MELEE CRITICAL DAMAGE
INFANTRY MELEE CRITICAL RATE +0%
INFANTRY RECRUITMENT 1
INFANTRY'S ARMOR
INFANTRY'S SHIELD
INFANTRY'S SPEAR
INFANTRY'S SWORD
INFARA
INFARCT
INFARCTION
INFARE
INFATUATE
INFATUATED WITH
INFATUATION
INFATUTE
INFEASIBLE
INFEASIBLE SOLUTION REPAIRING PROCEDURE
INFEASIBLE VECTOR
INFECT
INFECT WITH
INFECTED
INFECTION
INFECTION PERIOD
INFECTION VECTORS
INFECTIOUS
INFECTIOUS DISEASE
INFECTIOUS DISEASES
INFECTIOUSLY
INFECTIOUSNESS
INFECTIVE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید