دیکشنری
infectiousness
ɪnfɛkʃəsnəs
فارسی
1
عمومی
::
عفونیبودن، سرایت، تعفن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INFATUATION
INFATUTE
INFEASIBLE
INFEASIBLE SOLUTION REPAIRING PROCEDURE
INFEASIBLE VECTOR
INFECT
INFECT WITH
INFECTED
INFECTION
INFECTION PERIOD
INFECTION VECTORS
INFECTIOUS
INFECTIOUS DISEASE
INFECTIOUS DISEASES
INFECTIOUSLY
INFECTIOUSNESS
INFECTIVE
INFECTIVITY
INFECUND
INFECUNDITY
INFEED
INFELICIFIC
INFELICITIOUS
INFELICITOUS
INFELICITY
INFELT
INFEOFF
INFER
INFER FROM
INFERABLE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید