دیکشنری
داستان آبیدیک
Inlaid
ɪnle͡id
فارسی
1
عمومی
::
مینا كاری شده، جواهر نشان شده، منبت كاری شده
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INK WELL
INK WRITER
INKBERRY
INKBLOT
INKER
INKHORN
INKINESS
INKING
INKING ROLLER
INKIVISIBLE
INKLE
INKLING
INKSTAND
INKWELL
INKY
INLAID
INLAID WITH GEMS
INLAID WITH GOLD
INLAID WITH MOSAIC
INLAND
INLAND CONTAINER DEPOT
INLAND DUTY
INLAND ICE
INLAND NAVIGATION
INLAND REVENUE
INLANDER
INLAY
INLAY WITH
INLAYER
INLET
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید