داستان آبیدیک

inland


فارسی

1 عمومی:: درون‌بومی-درون مرزی

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: داخله‌، درون‌ كشور، درون‌ مرزی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. interior: Kansas is an inland state. adv. to the interior: We will move inland.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code