دیکشنری
داستان آبیدیک
Inoculant
ɪnɑkjələnt
فارسی
1
عمومی
::
(inoculum=) ماده تلقیحی
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INNUITS
INNUMERABLE
INNUMERABLENESS
INNUMERABLY
INNUMEROUS
INNUTRITION
INNUTRITIOUS
INNYARD
INOBEDIENCE
INOBSERVANCE
INOBSERVANCE OF A LA
INOBSERVANT
INOBTRUSIVE
INOCCUPATION
INOCULABLE
INOCULANT
INOCULAR
INOCULAR ANTENNAE
INOCULATE
INOCULATE AGAINST
INOCULATE WITH
INOCULATION
INOCULATION OF VACCI
INOCULATIVE
INOCULATOR
INOCULATOR OF VACCIN
INOCULUM
INODOROUS
INOFFENSIVE
INOFFENSIVELY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید