دیکشنری
داستان آبیدیک
Intercolumniation
ɪntəɹkəlʌmnie͡iʃən
فارسی
1
عمومی
::
فاصله گذاری بین ستونها
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INTERCHANGE WITH
INTERCHANGEABILITY
INTERCHANGEABLE
INTERCHANGEABLE CORE CYLINDER
INTERCHANGEABLY
INTERCILILARY
INTERCIPIENT
INTERCITY BUS
INTERCITY, RURAL
INTERCLUDE
INTERCOLLEGIATE
INTERCOLLEGIATE ATHLETICS
INTERCOLLEGIATE SPORT SYSTEM
INTERCOLONIAL
INTERCOLUMNAR
INTERCOLUMNIATION
INTERCOM
INTERCOMMON
INTERCOMMUNICATE
INTERCOMMUNICATION
INTERCOMMUNICATION SYSTEM
INTERCOMMUNION
INTERCOMMUNITY
INTERCOMPANY LOANS
INTERCONNECT
INTERCONNECTED
INTERCONNECTION
INTERCONNECTIVITY
INTERCONTINENTAL
INTERCONVERTIBLE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید