دیکشنری
Interplant
ɪntɜɹplænt
فارسی
1
عمومی
::
كاشتن درختهای جوان بین درختان دیگر
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INTERPELLATOR
INTERPENETRATE
INTERPENETRATION
INTERPERSONAL
INTERPERSONAL ADJECTIVE SCALES
INTERPERSONAL COMMUNICATION
INTERPERSONAL FACTORS
INTERPERSONAL INTERACTIONS
INTERPERSONAL KNOWLEDGE
INTERPERSONAL SKILL
INTERPERSONAL TOUCH
INTERPHASE
INTERPHASE MIGRATION
INTERPLANETARY
INTERPLANETARY SPACE
INTERPLANT
INTERPLAY
INTERPLEAD
INTERPLEADER
INTERPOL
INTERPOLAR
INTERPOLATE
INTERPOLATES
INTERPOLATION
INTERPOLATOR
INTERPOSAL
INTERPOSE
INTERPOSE BETWEEN
INTERPOSE IN
INTERPOSINGLY
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید