دیکشنری
داستان آبیدیک
Interposition
ɪntəɹpəzɪʃən
فارسی
1
عمومی
::
مداخله، چیزی كه در میان چیزهای، پا میان گذاری
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INTERPLANT
INTERPLAY
INTERPLEAD
INTERPLEADER
INTERPOL
INTERPOLAR
INTERPOLATE
INTERPOLATES
INTERPOLATION
INTERPOLATOR
INTERPOSAL
INTERPOSE
INTERPOSE BETWEEN
INTERPOSE IN
INTERPOSINGLY
INTERPOSITION
INTERPOSITION ARTHROPLASTY
INTERPRET
INTERPRET AS
INTERPRET DISPUTES
INTERPRET FOR
INTERPRETABILITY
INTERPRETABLE
INTERPRETATION
INTERPRETATION BIAS TRAINING
INTERPRETATION CASE
INTERPRETATION FORMAL
INTERPRETATION OF A
INTERPRETATIONS
INTERPRETATIVE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید