دیکشنری
داستان آبیدیک
Isobare
a͡isobɛɹ
فارسی
1
عمومی
::
(ش)، (جغ) خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ISLE
ISLE OF MAN
ISLET
ISLETS OF LANGERHANS
ISM
ISMAELIAN
ISMAILIAN
ISN'T
ISN'T HE THERE
ISO
ISO ACCELERATION MAP
ISO E SUPER
ISOANOMALOUS LINE
ISOANOMALY CURVE
ISOBAR
ISOBARE
ISOCENTER
ISOCHEIM
ISOCHROMATIC
ISOCHROMATIOC
ISOCHRON MAP
ISOCHRONAL
ISOCHRONISM
ISOCHRONIZE
ISOCHRONOUS
ISOCLINAL LINE
ISOCLINE
ISOCLINIC LINE
ISOCORROSION DIAGRAM
ISOCRACY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید