دیکشنری
داستان آبیدیک
isocracy
a͡isɑkɹəsi
فارسی
1
عمومی
::
حكومتی كه اختیارات سیاسیهمه دران یكسان است
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ISOBAR
ISOBARE
ISOCENTER
ISOCHEIM
ISOCHROMATIC
ISOCHROMATIOC
ISOCHRON MAP
ISOCHRONAL
ISOCHRONISM
ISOCHRONIZE
ISOCHRONOUS
ISOCLINAL LINE
ISOCLINE
ISOCLINIC LINE
ISOCORROSION DIAGRAM
ISOCRACY
ISOCRATIC
ISOCYANATE
ISODIAMETRIC
ISODIMORPHISM
ISODIMORPHOUS
ISODISOMY
ISODISTANCE
ISODOSE
ISODYNAMIC
ISODYNAMIC LINE
ISOEFFECT CURVE
ISOEFFECTIVE DOSE
ISOELECTRIC
ISOELECTRONIC
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید