دیکشنری
داستان آبیدیک
Itinerancy
a͡itɪnəɹənsi
فارسی
1
عمومی
::
در بدری، سیر، گردش، (itineracy) سیاری
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ITEMIZER
ITERABILITY
ITERABLE
ITERANCE
ITERANT
ITERATE
ITERATED LOCAL SEARCH
ITERATION
ITERATION PLANNING MEETING
ITERATIVE
ITERATIVE CYCLE
ITERATIVE PROCESS
I–THOU RELATIONSHIP
ITHYPHALLIC
ITINERACY
ITINERANCY
ITINERANT
ITINERARY
ITINERATE
ITINERATION
ITINERATLY
IT'LL
IT'LL ALL COME OUT IN THE WASH
IT'LL BE A COLD DAY IN HELL WHEN
IT'LL BE A LONG DAY IN JANUARY WHEN
IT'LL NEVER FLY
ITLOS
ITS
IT'S
IT'S A CINCH
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید