دیکشنری
داستان آبیدیک
Liquefy
lɪkwəfa͡i
فارسی
1
عمومی
::
(liquify)ابگون كردن، تبدیل به مایع كردن، گداختن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
LIPOTROPIC
LIPPEN
LIPPING
LIPPY
LIPREADING
LIPSTICK
LIPURIA
LIQUATE
LIQUATION
LIQUEFACIENT
LIQUEFACTION
LIQUEFIABLE
LIQUEFIED NATURAL GAS
LIQUEFIED PETROLEUM GAS
LIQUEFIER
LIQUEFY
LIQUESCENCE
LIQUESCENT
LIQUEUR
LIQUID
LIQUID AIR
LIQUID AROMATIC OIL
LIQUID ASSETS
LIQUID BIOFUEL
LIQUID BIOPSY
LIQUID CATCHING PORES
LIQUID CHROMATOGRAPHY
LIQUID CONSONANTS
LIQUID COOLED SPARK IGNITION ENGINE
LIQUID CULTURE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید