دیکشنری
داستان آبیدیک
Obliging
əbla͡id͡ʒɪŋ
فارسی
1
عمومی
::
حاضر خدمات، مهربان، الزامی، اجباری، اماده خدمت
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OBLIGATE ANAEROBIC
OBLIGATE PARASITE
OBLIGATE TO
OBLIGATED
OBLIGATION
OBLIGATION BOND
OBLIGATIONS
OBLIGATORIFICATION
OBLIGATORY
OBLIGE
OBLIGE BY
OBLIGE TO
OBLIGE WITH
OBLIGED
OBLIGEE
OBLIGING
OBLIGINGLY
OBLIGINGNESS
OBLIGOR
OBLIQUE
OBLIQUE ANGLE
OBLIQUE CASE
OBLIQUE QUESTION
OBLIQUE ROTATION
OBLIQUE MUSCLE
OBLIQUELY
OBLIQUENESS
OBLIQUITY
OBLITERATE
OBLITERATE FROM
معنیهای پیشنهادی کاربران
سید سجاد رضائی نسب
27 آذر 1400
یاری رسان
0
0
«
1
»
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید