دیکشنری
داستان آبیدیک
Ossuary
ɔsjuɛɹi
فارسی
1
عمومی
::
ظرف مخصوص نگاهداری استخوان های مرده، محل امانت
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OSMOZ
OSMUND
OSPREY
OSSEIN
OSSEOINTEGRATION
OSSEOUS
OSSET
OSSETIAN
OSSETIC
OSSICLE
OSSIFICATION
OSSIFICATION OF A CA
OSSIFICATION OF THOUGHT
OSSIFRAGE
OSSIFY
OSSUARY
OST WALD DE WAELE(POWER LAW) FLUIDS MODEL
OSTEAL
OSTEITIS
OSTELOLGY
OSTENSIBLE
OSTENSIBLY
OSTENSIVE
OSTENSORIUM
OSTENSORY
OSTENTATION
OSTENTATIOUS
OSTENTATIOUSLY
OSTEOARTHRITIS
OSTEOBLAST
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید