ostensorium

ɔstənzɔɹiəm


فارسی

1 عمومی:: ظ‌رف‌سیمین‌ی زرینی‌كه‌هنگام‌عشاربانی‌نان‌را دران‌گذاشت

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code