دیکشنری
داستان آبیدیک
Osteoid
ɑstiɔ͡id
فارسی
1
عمومی
::
استخوان مانند، استخوانی، استخوان وار
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OSTENSIBLE
OSTENSIBLY
OSTENSIVE
OSTENSORIUM
OSTENSORY
OSTENTATION
OSTENTATIOUS
OSTENTATIOUSLY
OSTEOARTHRITIS
OSTEOBLAST
OSTEOCLASIS
OSTEOCONDUCTIVE
OSTEOCRANIUM
OSTEOGENESIS
OSTEOGRAPHY
OSTEOID
OSTEOLOGIC
OSTEOLOGIST
OSTEOLOGY
OSTEOMA
OSTEOMALACIA
OSTEOMYELITIS
OSTEOPATH
OSTEOPATHIST
OSTEOPATHY
OSTEOPENIA
OSTEOPHYTE
OSTEOPLASTIC
OSTEOPLASTY
OSTEOPOROSIS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید