دیکشنری
داستان آبیدیک
Overindulge
ovəɹɪndʌld͡ʒ
فارسی
1
عمومی
::
زیاد ازاد گذاردن، افراط ورزیدن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OVERHEAD
OVERHEAD CHARGES
OVERHEAD COST
OVERHEAD COSTS
OVERHEAD IRRIGATION
OVERHEAD LINE
OVERHEAD PRESS
OVERHEAD SIGN
OVERHEADS
OVERHEAR
OVERHEAT
OVERHEATING
OVERHOUSE WIRES
OVERHUNG
OVERIDENTIFY
OVERINDULGE
OVERINDULGENCE
OVERINVESTMENT
OVERJOY
OVERJOYED
OVERJUMP
OVERKILL EFFECT
OVERKING
OVERKNEE
OVERLABOUR
OVERLADE
OVERLAID
OVERLAND
OVERLAND MAIL
OVERLAND ROUTE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید