دیکشنری
Oversimplify
ovəɹsɪmpləfa͡i
فارسی
1
عمومی
::
زیاد ساده كردن، خیلی سهل گرفتن
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OVERSEER
OVERSEER OF THE POOR
OVERSET
OVERSEW
OVERSEXED
OVERSHADOW
OVERSHINE
OVERSHOE
OVERSHOOT
OVERSHOOTING
OVERSHOT
OVERSHOT JAW
OVERSHOT WHEEL
OVERSIDE
OVERSIGHT
OVERSIMPLIFY
OVERSIZE
OVERSIZED CHAIRS
OVERSKIRT
OVERSLAUGH
OVERSLEEP
OVERSLEEVE
OVERSLIP
OVERSOUL
OVERSPEND
OVERSPREAD
OVERSTATE
OVERSTATEMENT
OVERSTAY
OVERSTEP
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید