دیکشنری
داستان آبیدیک
Palpitate
pælpɪte͡it
فارسی
1
عمومی
::
لرزیدن، تند زدن(نبض)، تپش كردن، تپیدن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PALMOLEIN
PALMY
PALMYRA
PALOR
PALPABILITY
PALPABLE
PALPABLY
PALPATE
PALPATION
PALPEBRAL
PALPEBRATE
PALPEBRITIS
PALPIFEROUS
PALPIFORM
PALPITANT
PALPITATE
PALPITATION
PALPITATIONS
PALPUS
PALSGRAVE
PALSIED
PALSY
PALTER
PALTRINESS
PALTRY
PALUDAL
PALUDAL FEVER
PALUDAMENT
PALUDIC
PALUDICOLE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید