دیکشنری
داستان آبیدیک
Patriarch
pe͡itɹiɑɹk
فارسی
1
عمومی
::
ریش سفید قوم، شیخ، رئیس خانواده، ایلخانی، پدرشاه
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PATIENT AS JOB
PATIENT CONTROLLED ANALGESIA
PATIENT HEALTH QUESTIONNAIRE
PATIENT HISTORY
PATIENT TO PATIENT REFERRALS
PATIENT’S HISTORY
PATIENTLY
PATIENTS’ FUNCTIONALITY
PATINA
PATINATED
PATINE
PATINOUS
PATIO
PATIOT
PATOIS
PATRIARCH
PATRIARCHAL
PATRIARCHATE
PATRIARCHY
PATRICIAN
PATRICIATE
PATRICIDAL
PATRICIDE
PATRILINEAL
PATRIMONIAL
PATRIMONY
PATRIOT
PATRIOTIC
PATRIOTIC UNION OF KURDISTAN
PATRIOTICALLY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید