دیکشنری
Peneplane
penəple͡in
فارسی
1
عمومی
::
فرسوده كردن زمین، (peneplain) (زش) دشت گون
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PENDENTE LITE
PENDENTIVE
PENDING
PENDING LAWSUITS
PENDRAGON
PENDULAR
PENDULATE
PENDULINE
PENDULOUS
PENDULOUS CROP
PENDULOUSLY
PENDULUM
PENDULUM SUSPENSION[
PENELOPE
PENEPLAIN
PENEPLANE
PENES
PENETRABILITY
PENETRABLE
PENETRABLY
PENETRALIA
PENETRAMETER
PENETRANCE
PENETRANT
PENETRATE
PENETRATE INTO
PENETRATE THROUGH
PENETRATE WITH
PENETRATING
PENETRATING COUNTER AIR
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید