دیکشنری
داستان آبیدیک
Pergnant
pɜɹgnənt
فارسی
1
عمومی
::
حاصلخیز، حامله، ابستن، باردار، متضمن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PERFORMANCE TEST
PERFORMER
PERFORMING
PERFORMING ARTS
PERFUME
PERFUMED TOILET PAPER
PERFUMER
PERFUMERY
PERFUNCTORILY
PERFUNCTORINESS
PERFUNCTORY
PERFUSE
PERFUSION
PERFUSIVE
PERGAMENEOUS
PERGNANT
PERGOLA
PERHAPS
PERHAPS A LITTLE LATER
PERHAPS SO
PERHAPS YOU HAVE SEE
PERI
PERI IMPLANT
PERI IMPLANTITIS
PERI URBAN LOCATIONS
PERIANTH
PERIAPICAL RADIOGRAPH
PERIAPICAL RADIOGRAPHS
PERIAPICAL RADIOGRAPHY
PERIAPT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید