دیکشنری
داستان آبیدیک
Phlebotomy
flɪbɑtəmi
فارسی
1
عمومی
::
حجامت، فصد، نیشتر، (طب) رگ زنی
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PHILOTECHNIC
PHILTER
PHILTRE
PHILTRE OR TER
PHIMOSIS
PHISHING
PHISHING AP
PHIZ
PHLEBITIC
PHLEBITIS
PHLEBOLITE
PHLEBOLITH
PHLEBOTOMIST
PHLEBOTOMISTS
PHLEBOTOMIZE
PHLEBOTOMY
PHLEGM
PHLEGMASIA
PHLEGMASIA ALBA DOLE
PHLEGMASIA DOLENS
PHLEGMATIC
PHLEGMATIC TEMPERAME
PHLEGMON
PHLEGMONIC
PHLEGMONOUS
PHLEGMY
PHLIANDER
PHLISTINISM
PHLOEM
PHLOGISTIC
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید