دیکشنری
داستان آبیدیک
Pitting
pɪtɪŋ
فارسی
1
عمومی
::
چاله كنی، ایجاد حفره، سوراخ سوراخ
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PITIABLENESS
PITIABLY
PITIER
PITIFUL
PITIFULNESS
PITILESS
PITILESSLY
PITILESSNESS
PITMAN
PITOT TUBE
PITPAN
PITSAW
PITTANCE
PITTED
PITTER PATTER
PITTING
PITTSBURGH SLEEP QUALITY INVENTORY
PITUITARY
PITUITARY GLAND
PITUITOUS
PITUITOUS FEVER
PITY
PITYINGLY
PITYRIASIS
PITYRIASIS CAPITIS
PIVOT
PIVOT ON
PIVOT PIN
PIVOT POINT DISTANCE
PIVOTAL
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید