دیکشنری
Prebend
pɹibend
فارسی
1
عمومی
::
محل پرداخت موقوف یا عواید كلیسا، مقرری كیشش
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PREADOLESCENCE
PREADOLESCENT
PREAMBLE
PREAMPLIFIER
PREANALYSIS
PREAPPROACH
PREARRANGE
PREARRANGED FIRE
PREARREST
PREARRIVAL INFORMATION
PREASSESSMENT
PREASSIGNED
PREATOMIC
PREATORIAN
PREAXIAL
PREBEND
PREBENDAL
PREBENDARY
PREBIOTICS
PREBUBERTAL
PRECAMBRIAN
PRECAMBRIAN SUPEREON
PRECANCEROUS
PRECARIOUS
PRECARIOUS POSSESSION
PRECARIOUS WORK
PRECARIOUSLY
PRECARIOUSNESS
PRECATIVE
PRECATORY
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید