دیکشنری
داستان آبیدیک
Premeditate
pɹimɛdɪte͡it
فارسی
1
عمومی
::
قبلا فكر چیزی را كردن، مطالعه قبلی كردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PREMATURE DECISION
PREMATURE DELIVERY
PREMATURE EJACULATION
PREMATURE INFANT
PREMATURE LABOUR
PREMATURE OVARIAN INSUFFICIENCY
PREMATURELY
PREMATURENESS
PREMATURITY
PREMAXILLA
PREMAXILLARY
PREMED
PREMEDIAL
PREMEDIAN
PREMEDICAL
PREMEDITATE
PREMEDITATED
PREMEDITATEDLY
PREMEDITATION
PREMENSTRUAL
PREMENSTRUAL SYNDROME
PREMIA
PREMIER
PREMIERE
PREMIERSHIP
PREMILLENARIAN
PREMILLENNIAL
PREMILLENNIALIST
PREMINENCE
PREMISE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید