دیکشنری
داستان آبیدیک
Premiere
pɹəmiɹ
فارسی
1
عمومی
::
رئیس، برتر، نخستین، (premier) مقدم، مهمتر، والاتر
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PREMATURITY
PREMAXILLA
PREMAXILLARY
PREMED
PREMEDIAL
PREMEDIAN
PREMEDICAL
PREMEDITATE
PREMEDITATED
PREMEDITATEDLY
PREMEDITATION
PREMENSTRUAL
PREMENSTRUAL SYNDROME
PREMIA
PREMIER
PREMIERE
PREMIERSHIP
PREMILLENARIAN
PREMILLENNIAL
PREMILLENNIALIST
PREMINENCE
PREMISE
PREMISES
PREMISES CONTROL
PREMISS
PREMITOTIC APOPTOSIS
PREMIUM
PREMIUM FOR EXCELLEN
PREMIUM ON COMMON STOCK
PREMIUM RATE SERVICE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید