دیکشنری
داستان آبیدیک
Pulsometer
pʊlsəmitəɹ
فارسی
1
عمومی
::
نبض سنج، (pulsimeter) جهند سنج، تپش سنج، تلمبه
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PULSE THROUGH
PULSE TRAIN
PULSE TRIGGERING
PULSE TYPE BAGHOUSE
PULSE WAVE ANALYSIS
PULSE WIDTH
PULSED BRACHYTHERAPY
PULSELESS
PULSELESS ELECTRICAL ACTIVITY
PULSELESSNESS
PULSES
PULSIFIC
PULSIMETER
PULSING SQUAT
PULSION
PULSOMETER
PULSUS PARADOXUS
PULTACEOUS
PULULATE
PULVERABLE
PULVERIZABLE
PULVERIZATION
PULVERIZATOR
PULVERIZE
PULVERIZER
PULVERULENCE
PULVERULENT
PULVINATE
PULVINATED
PULVINATED FRIEZE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید