دیکشنری
داستان آبیدیک
Pursuivant
pəɹsuvənt
فارسی
1
عمومی
::
نامه رسان، مامور، پیشخدمت، مامور ابلاغ یا اخطاریه
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PURSE UP
PURSEFUL
PURSELANE
PURSER
PURSINESS
PURSLANE
PURSUABLE
PURSUANCE
PURSUANCE OF A PLAN
PURSUANT
PURSUANT TO
PURSUE
PURSUER
PURSUIT
PURSUIT GUIDANCE
PURSUIVANT
PURSY
PURTENANCE
PURULENCE
PURULENCY
PURULENT
PURULENTLY
PURVEY
PURVEYANCE
PURVEYOR
PURVIEW
PURVIEW OF A BOOK
PURVIEW OF AN OCCUPA
PUS
PUSH
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید