دیکشنری
Pusillanimous
pjusəlænəməs
فارسی
1
عمومی
::
بزدل، جبون، ترسو، ضعیف
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PUSHED FOR TIME
PUSHER
PUSHFUL
PUSHING
PUSHING UP DAISIES
PUSHOVER BOSS
PUSHPIN
PUSHTOO
PUSHTU
PUSHUP
PUSHUP LIST
PUSHUP STORAGE
PUSHY
PUSHY SALESMAN
PUSILLANIMITY
PUSILLANIMOUS
PUSILLANIMOUSLY
PUSS
PUSSY
PUSSY WILLOW
PUSSYFOOT
PUSSYFOOT AROUND
PUSTULANT
PUSTULAR
PUSTULATE
PUSTULATION
PUSTULE
PUSTULOUS
PUT
PUT (OR LAY) ONE'S HEAD (OR NECK) ON THE BLOCK
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید