دیکشنری
داستان آبیدیک
Reconnoitre
ɹikɑnətəɹ
فارسی
1
عمومی
::
بازدید كردن، عملیات، (reconnoiter) شناسایی كردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
RECONCILIATION STATEMENT
RECONCILIATION QUALITY
RECONCILIATORY
RECONDITE
RECONDITELY
RECONDITENESS
RECONDITION
RECONDITIONING
RECONFIGURABLE
RECONFIGURATION
RECONNAISSANCE
RECONNAISSANCE INVENTORY
RECONNAISSANCE MAP
RECONNAISSANCE STRIKE COMPLEX
RECONNOITER
RECONNOITRE
RECONSIDER
RECONSIDERATION
RECONSTITUENT
RECONSTITUTE
RECONSTITUTED MILK
RECONSTRUCT
RECONSTRUCT FROM
RECONSTRUCTION
RECONSTRUCTION LOSS
RECONSTRUCTIVE SURGERY
RECONTEXTUALIZE
RECONVERSION
RECONVERT
RECONVEY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید