دیکشنری
داستان آبیدیک
Redd
ɹɛd
فارسی
1
عمومی
::
مرتب كردن، درست كردن، رهاساختن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
RED TAPE
RED TAPERY
RED TAPISM
RED WATER
RED WEED
RED WOOD
RED WORM
REDACT
REDACTION
REDACTOR
REDAN
REDARGUE
REDBREAST
REDBUD
REDCOAT
REDD
REDDEN
REDDISH
REDDLE
REDE
REDECORATE
REDECORATION
REDEDICATE TO
REDEDICATION
REDEEM
REDEEMABLE
REDEEMER
REDEEMING FEATURE
REDEFINE
REDEFINITION
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید