redeem

ɹədim


فارسی

1 عمومی:: باز خریدن‌، رهایی‌ دادن‌، از گرو در اوردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb recovered ownership by payment of a fee: He redeemed his watch from the pawn shop.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code