دیکشنری
داستان آبیدیک
Redo
ɹidu
فارسی
1
عمومی
::
دوباره انجام دادن، دوباره اتاق را تزئین كرد
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
REDEPLOY
REDEPLOYMENT
REDESIGN
REDEVELOPMENT AUTHORITY
REDHEAD
REDINGOTE
REDINTEGRATE
REDINTEGRATION
REDIRECT
REDIRECTION
REDISTRIBUTED COST
REDISTRIBUTION
REDISTRIBUTION REQUIRES IEEE PERMISSION
REDISTRIBUTIVE AD VALOREM TAX
REDIVIVUS
REDO
REDOLENCE
REDOLENT
REDOUBLE
REDOUBT
REDOUBTABLE
REDOUBTED
REDOUND
REDOUND ON
REDRESS
REDRESS OF GRIEVANCE
REDRESS THE BALANCE
REDRESSER
REDS
REDSHANK
معنیهای پیشنهادی کاربران
غزل احمدی
19 اردیبهشت 1401
باز سازی
0
0
«
1
»
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید