دیکشنری
داستان آبیدیک
Reintegrate
ɹiɪntəgɹe͡it
فارسی
1
عمومی
::
دوباره جمع اوری و، مجددا برقرار كردن، تجدید كردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
REINFORCER
REINFORCING BAR
REINFORCING STEEL
REINLESS
REINS
REINSMAN
REINSTALL
REINSTATE
REINSTATE AS
REINSTATE IN
REINSTATEMENT
REINSURANCE
REINSURANCE CONTRACT HELD
REINSURANCE INDUSTRIES
REINSURE
REINTEGRATE
REINTEGRATION
REINTEGRATIVE
REINTEGRATIVE SHAME
REINTERPRET
REINTERPRETATION
REINVENT THE WHEEL
REINVENTING YOUR BUSINESS MODEL
REINVESTMENT
REINVESTMENT ASSUMPTION
REINVESTMENT OF FUND
REINVESTMENT RATE RISK
REINVESTMENT RISK
REINVIGORATE
REISSUE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید