دیکشنری
داستان آبیدیک
Retaliate
ɹətælie͡it
فارسی
1
عمومی
::
تاوان دادن، تلافی كردن، عین چیزی را بكسی برگرداندن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
RETAILING MIX
RETAIN
RETAIN OVER
RETAINED
RETAINED EARNING STATEMENT
RETAINED EARNINGS
RETAINED EARNINGS APPROPRIATIONS
RETAINED ENERGY
RETAINED INFLOW
RETAINED WATER
RETAINER
RETAINER FEE
RETAINING FEE
RETAINING WALL
RETAKE
RETALIATE
RETALIATE AGAINST
RETALIATION
RETALIATIVE
RETALIATORY
RETALIATORY BEHAVIOR
RETARD
RETARDANT
RETARDATE
RETARDATION
RETARDATIVE
RETARDATORY
RETARDED
RETARDER
RETARDING MIXTURE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید