دیکشنری
داستان آبیدیک
Rotometer
ɹotɑmɪtəɹ
فارسی
1
عمومی
::
(rotameter) دستگاه مخصوص اندازه گیری جریان اب
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ROTATIONAL SYMMETRY
ROTATIONAL TESTS
ROTATIONAL THERAPY
ROTATIONAL WAVE
ROTATIVE
ROTATOR STROKE
ROTATORY
ROTE
ROTE LEARNING
ROTIFORM
ROTISSERIE
ROTL
ROTO PLUG
ROTOCRAFT
ROTOGRAVURE
ROTOMETER
ROTONDA
ROTOR
ROTOR AND STATOR
ROTOR APEX TIP
ROTOR DYNAMIC
ROTOR PUMP
ROTOR SPACER
ROTOR SPEED
ROTPROOFING
ROTTEN
ROTTEN TEETH
ROTTEN APPLE
ROTTEN APPLE SPOILS THE BARREL
ROTTEN EGG
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید