دیکشنری
داستان آبیدیک
Seried
siɹid
فارسی
1
عمومی
::
بهم چسبیده، تنگ هم، بهم فشرده، مضرس
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SERIALIZABLE
SERIALIZATION
SERIALIZATION GRITPH
SERIALIZE
SERIALIZER
SERIALLY
SERIATE
SERIATED
SERIATIM
SERIATION
SERICATE
SERICEOUS
SERICULTURAL
SERICULTURE
SERICULTURIST
SERIED
SERIEMA
SERIES
SERIES BOOKS
SERIES CONNECTION
SERIES FED PATCH PHASED ARRAY
SERIES SHUNT SWITCH
SERIGRAPH
SERIGRAPHY
SERIN
SERINETTE
SERIO COMIC
SERIOCOMIC
SERIOPRALLEL
SERIOUS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید