دیکشنری
داستان آبیدیک
Slimpsy
sla͡imsa͡i
فارسی
1
عمومی
::
نحیف، (slimsy) زود شكن وبدساخت، لاغر، باریك اندام
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SLIGHTLY
SLIGHTLY RATTLED
SLIGHTNESS
SLILY
SLIM
SLIM CHANCE
SLIM DOWN
SLIM JIM
SLIM PICKINGS
SLIM STATE
SLIME
SLIME LAYER
SLIME MOLD
SLIMINESS
SLIMNESS
SLIMPSY
SLIMSY
SLIMY
SLING
SLING AT
SLING ATTACHMENT LUGS
SLING DOG
SLING HASH
SLING MUD AT
SLING OUT
SLING THE CAT
SLINGER INJECTORS
SLINGING
SLINGSHOT
SLINK
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید