دیکشنری
داستان آبیدیک
Sodden
sɑdən
فارسی
1
عمومی
::
چروكیده وپژمرده، جوشانده، (در اثر جوشاندن) بی
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SOCKEYE
SOCLE
SOCRATES
SOCRATIC
SOCRATIC IRONY
SOD
SODA
SODA BISCUIT
SODA CRACKER
SODA FOUNTAIN
SODA JERK
SODA POP
SODA WATER
SODALIST
SODALITY
SODDEN
SODDY
SODEN
SODIUM
SODIUM ADSORBTION RATIO
SODIUM BENTONITE
SODIUM BENZOATE
SODIUM CARBONATE
SODIUM CARBOXYMETHYLCELLULOSE
SODIUM CHLORIDE
SODIUM DODECYL BENZENE SULPHONATE
SODIUM DODECYL SULFATE
SODIUM DODECYL SULFATE | SDS
SODIUM DODECYLBENZENESULFONATE | SDBS
SODIUM INTAKE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید