دیکشنری
داستان آبیدیک
Spinny
spɪni
فارسی
1
عمومی
::
(spinney) بوته زار، بیشه درخت كوتاه
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SPINNER’S BODY
SPINNER’S EYE
SPINNER’S SHAFT
SPINNERET
SPINNERS BOX
SPINNEY
SPINNING
SPINNING DISC
SPINNING FACTORY
SPINNING FRAME
SPINNING JENNY
SPINNING REEL
SPINNING RESERVES
SPINNING ROD
SPINNING WHEEL
SPINNY
SPINOCEREBELLAR
SPINOSE
SPINOSITY
SPINOTHALAMIC TRACT
SPINOUS
SPINOUS PROCESS
SPINSTER
SPINSTERHOOD
SPINSTERISH
SPINULE
SPINY
SPIRACLE
SPIRACULAR
SPIRAL
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید