داستان آبیدیک

spiral


فارسی

1 عمومی:: حلزونی‌، مارپیچ‌، مارپیچی‌، بشكل‌ مارپیچ‌

شبکه مترجمین ایران

2 مکانیک:: مارپیچ

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. destructive, vicious | downward, upward | inflationary, wage-price VERB + SPIRAL halt, stop PREP. ~ of to halt the vicious downward spiral of drug abuse

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code