دیکشنری
Subcutis
səbkʌtɪs
فارسی
1
عمومی
::
عمیق ترین قسمت زیر پوست
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SUBCONTRACTED BASELINE STUDIES
SUBCONTRACTOR
SUBCONTRARIETY
SUBCONTRARY
SUBCOOLED
SUBCOOLING
SUBCORDATE
SUBCORTICAL PROCESS
SUBCORTICAL STRUCTURES
SUBCOSTAL
SUBCRITICAL
SUBCULTURE
SUBCUTANEOUS
SUBCUTANEOUS TISSUE
SUBCUTANOUS
SUBCUTIS
SUBDEACON
SUBDEAN
SUBDERMAL
SUBDEVICE
SUBDIVIDABLE
SUBDIVIDE
SUBDIVIDE INTO
SUBDIVIDER
SUBDIVISION
SUBDOMAIN
SUBDOMINANT
SUBDUABLE
SUBDUCE
SUBDUCT
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید