دیکشنری
Subordinative
səbɔɹdəne͡itɪv
فارسی
1
عمومی
::
مادون، تابع، تبعی
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SUBOFFICER
SUBOPTIMAL
SUBOPTIMIZATION
SUBORBITAL
SUBORDER
SUBORDINATE
SUBORDINATE COAJUNCT
SUBORDINATE GROUPS
SUBORDINATE OPERATING
SUBORDINATE CLAUSE
SUBORDINATED
SUBORDINATED BONDS
SUBORDINATED DEBT
SUBORDINATING CONJUNCTIONS
SUBORDINATION
SUBORDINATIVE
SUBORN
SUBORNATION
SUBORNER
SUBOVATE
SUBPARAGRAPH
SUBPER MAFROST WATER
SUBPERFORMING
SUBPLOT
SUBPOENA
SUBPOENA TO
SUBPOPULATION
SUBPORTFOLIO
SUBPRIME
SUBPRIME MORTGAGE CRISIS
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید