Timeous

ta͡iməs


فارسی

1 عمومی:: بجا، بهنگام‌، (timous) (اسكاتلند) بموقع‌، زود

شبکه مترجمین ایران


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code